اشتباه بخشی از زندگی است. در حقیقت، از طریق اشتباهات و شکستها به تجربیات و بینش دست پیدا میکنید و زمینهای برای کسب موفقیتها فراهم میشود. گروهی از مردم اشتباهات را به سختی میپذیرند؛ اما افراد موفق متوجه اشتباهات خود شده و برای یادگیری، رشد و پیشرفت گام برمیدارند.
به گزارش سایکولوژی تودی، انسانها بر خلاف سایر مخلوقات فرا اجتماعی هستند و همه تجربیات، افکار و احساسات انسان متاثر از تجربیات حاصل از زندگی در اجتماع است، بنابراین اگر ما در گذشته، حال و آینده احساس تنهایی میکنیم، بنابراین تجربیات اجتماعی و فرهنگی از نفوذ بر افکار ما جلوگیری نمیکنند.
بلوغ طبیعی دورهای است که طی آن صفات ثانویه جنسی بهوجود میآیند و فرد توان باروری پیدا میکند.تغییرات فیزیکی در دوران بلوغ، نتیجه مستقیم یا غیرمستقیم بلوغ غده هیپوتالاموس در دستگاه عصبی مرکزی، تحریک اعضای جنسی و ترشح هورمونهای جنسی است.
اشتباه بخشی از زندگی است. در حقیقت، از طریق اشتباهات و شکستها به تجربیات و بینش دست پیدا میکنید و زمینهای برای کسب موفقیتها فراهم میشود. گروهی از مردم اشتباهات را به سختی میپذیرند؛ اما افراد موفق متوجه اشتباهات خود شده و برای یادگیری، رشد و پیشرفت گام برمیدارند.
به گزارش سایکولوژی تودی، انسانها بر خلاف سایر مخلوقات فرا اجتماعی هستند و همه تجربیات، افکار و احساسات انسان متاثر از تجربیات حاصل از زندگی در اجتماع است، بنابراین اگر ما در گذشته، حال و آینده احساس تنهایی میکنیم، بنابراین تجربیات اجتماعی و فرهنگی از نفوذ بر افکار ما جلوگیری نمیکنند.
بلوغ طبیعی دورهای است که طی آن صفات ثانویه جنسی بهوجود میآیند و فرد توان باروری پیدا میکند.تغییرات فیزیکی در دوران بلوغ، نتیجه مستقیم یا غیرمستقیم بلوغ غده هیپوتالاموس در دستگاه عصبی مرکزی، تحریک اعضای جنسی و ترشح هورمونهای جنسی است.
نوید، مدت هاست که در صدد راه اندازی تجارتی در زمینه دکوراسیون داخلی است. امکانات اولیه را نیز دارد ولی هر گاه به او می گویند چرا کارت را آغاز نمی کنی؟ می گوید: من یا کاری را شروع نمی کنم یا باید در بهترین و بی نقض ترین شکل انجام اش دهم.
به گزارش "کیور جوی"، «همه ما در طول زندگی خود روزهای خوب و بد بسیاری را پشت سر می گذاریم اما گاهی اوقات بدون دلیلی مشخص گریه می کنیم. دلایل مختلفی می توانند در پس این شرایط قرار داشته باشند.
اگر میخواهید عمر درازی داشته باشید با همسرتان دعواهای آتشین بکنید. دانشمندان به این نتیجه رسیدهاند زوجینی که هر از گاهی جنگ و دعوا میکنند، کمتر مریض میشوند و بیشتر عمر میکنند!
«اعتیاد آور نیست» این جملهایست که این روزها بیشتر از همه درباره مخدر «گل» به گوش میرسد
به گزارش ایسنا، "گُل" مخدر نام آشنایِ این روزها در میان جوانان، همان اندازه که اسم خوشایندی دارد، یکی از خطرناکترین مخدرهایی است که این روزها در دست جوانها میچرخد. مخدری که ضربان قلب را بالا میبرد، احساس بیقراری میدهد، باعث توهم میشود و
براساس آخرین «شیوع شناسی» تعداد معتادان کشور به ۲ میلیون و 808 هزار مصرف کننده مستمر مواد مخدر در کشور رسیده است؛ این درحالیست که ماری جوآنا و مشتقات آن شامل گل، گرس، علف با ۱۱.۹ درصد، پس از تریاک دومین مواد مخدر مصرفی در میان مصرف کنندگان مستمر مواد مخدر در کشور اعلام شده است.
بنابر اعتقاد روانپزشکان «گل» همان ماریجوانای تغییر یافته است که از قسمتهای مختلف گیاه شاهدانه (cannabis) بدست میآید. ماریجوانا که امروزه با نام های گوناگون شناخته میشود، نوع طبی آن با نام «گل» وارد بازار ایران شده است. این گیاه با دارا بودن حداقل 24 درصد ماده مخدر تتراهیدروکانابینول و مواد شیمیایی دارای اثرات اعتیادآور برای مصرفکننده است در حالیکه ماریجوانای معمولی(غیر طبی) که از برگ گیاه شاهدانه حاصل میشود، دارای کمتر از8 درصد ماده مخدر تتراهیدروکانابینول بوده لذا اثرات سوء مصرف نوع طبی آن را بدنبال ندارد
ماه رمضان به پایان رسیده است و فرآیند تغذیه نیز عادی میشود.ممکن است برای برخی از روزهداران این سوال مطرح باشد که بعد از اتمام ایام روزهداری آیا لازم است برای عادی سازی شیوه تغذیه خود نکاتی را رعایت کنند؟ آیا میتوانند در تمام وعدهها غذا صرف کنند یا بازگشت به شرایط عادی باید به مرور و مثلا در عرض یک هفته انجام بگیرد؟
جام جم نوشت: دکتر محمدرضا وفا، متخصص تغذیه، رژیم درمانی و استاد دانشگاه علوم پزشکی ایران در پاسخ به این پرسشها میگوید: اگر فرد در یک وضعیت طبیعی و عادی روزه گرفته و در تمام این مدت الگوهای کلی و صحیح تغذیه را رعایت کرده باشد، بعد از ماه رمضان هم میتواند همانند قبل از ماه مبارک، در فواصل زمانی مناسب و منظم، سه وعده اصلی و سه میان وعده را مصرف کند. به گونهای که احساس سیری مطلوب را داشته باشند و کلیه املاح و ویتامینها را نیز به اندازه کافی دریافت کند.
وی تأکید میکند: بازگشت یکباره مصرف غذا در وعدههای غذایی هیچ اشکالی ندارد. البته به شرطی که افراد مراقب میزان دریافت چربی، نمک و شکر باشند و نباید هیچ یک از این مواد بخصوص شکر را بیش از اندازه مصرف کنند. استفاده از چهار گروه غذایی میوهها و سبزیها، نان و غلات، گوشت، حبوبات و مغزها و شیر و لبنیات حتما باید در برنامه روزانه افراد باشد.
مصرف مایعات را جدی بگیرید
همانگونه که میدانید60 درصد وزن بدن را آب تشکیل میدهد. البته سن و جنس در تعیین میزان آب مورد نیاز بدن تاثیر دارد. آنچنان که میزان آب در بدن افراد مسن کمتر از نوزادان و در ن کمتر از مردان است.
از آنجا که میزان مصرف آب در ایام روزهداری کاهش مییابد، یکی از توصیههای مورد تأکید دکتر وفا مصرف مایعات در فاصله زمانی مناسب است تا بدن دچار کم آبی نشود.
وی ادامه میدهد: آب، مهمترین منبعی است که مصرف آن در فصل گرما، توصیه میشود.
ادامه در ادامه مطلب.
یک روانشناس بالینی معتقد است:لجبازی یک رفتار و واکنش نامطلوب است که در آن فرد منظور، هدف و نیازش را به شیوه کَل کَل، خشم، قهر و به طور کلی به شیوه ناسالم، غیرطبیعی و غلط بیان می کند. در کودکانی که لجباز به شمار می آیند این لجبازی خود را به شکل بروز خشونت، کل کل کردن، ساز مخالف زدن، تکروی و حرف اول و آخر را زدن، آسیب به خود و دیگران و ناسزا گفتن، نشان می دهد.
لجبازی، کل کل کردن، حرف شنوی، مطیع و فرمانبردار، کنترل کردن، ایجاد ترس و وحشت و ده ها کلمه دیگر که هر روزه بارها در حال شنیدن آن ها هستیم. آیا تا به حال به طور عمیق جدا از مثبت یا منفی بودن این کلمات، به معنای آن ها فکر کرده اید؟ از نظر والدین لجبازی نقطه مقابل حرف شنوی است و والدین در پی این هستند که فرزندانی حرف شنو پرورش دهند و دائم در تربیت به آن ها می گویند مثل کودکی من باش. با فرض این که شما در کودکی حرف شنو بوده اید، آیا تا به حال به سوالات زیر فکر کرده اید؟من چه کارهایی انجام می دادم که فرد حرف شنویی قلمداد می شدم و به عبارتی جزوکودکان لجباز نبوده ام؟چه عوامل و شرایطی در حرف شنو شدن من موثر بوده اند؟ آیا این عوامل و شرایط اکنون در ارتباط با فرزندم نیز وجود دارد؟اگر این عوامل و شرایط وجود دارد، پس چرا کودکم حرف شنو نیست و لجباز است؟
در این زمینه گفتگوی ایسکانیوز با دکتر حمیرا ورمقانی روان شناس خدمات روان شناسی و مشاوره زندگی را بخوانید.
لجبازی در کودکان به چه معناست؟
ادامه در ادامه مطلب.
لجبازی یک رفتار و واکنش نامطلوب است که در آن فرد منظور، هدف و نیازش را به شیوه کل کل، خشم، قهر و به طور کلی به شیوه ناسالم، غیرطبیعی و غلط بیان می کند. در کودکانی که لجباز به شمار می آیند این لجبازی خود را به شکل بروز خشونت، کل کل کردن، ساز مخالف زدن، تکروی و حرف اول و آخر را زدن، آسیب به خود و دیگران و ناسزا گفتن، نشان می دهد.
چه دلایلی که با لجبازی کودکان در ارتباط است؟
یک روانشناس گفت: پژوهشها نشان میدهد که از هر ۱۰ زن، پنج نفر و از هر ۱۰ مرد، سه نفر يا بيشتر مورد همسرآزاری قرار میگیرند.
یک روانشناس گفت: پژوهشها نشان میدهد که از هر ۱۰ زن، پنج نفر و از هر ۱۰ مرد، سه نفر يا بيشتر مورد همسرآزاری قرار میگیرند.
کاظم سلامت در گفتوگو با خبرنگار ایسنا، اظهار کرد: خشونت خانگی یا همسرآزاری شایعترین شکل خشونت همراه با بیشترین احتمال تکرار است که معمولا کمترین میزان گزارش به پلیس را به دنبال دارد. متاسفانه این نوع از خشونت بیشترین عوارض اجتماعی، روانی و اجتماعی را به افراد وارد میکند و اکثر دولت مردان تلاش میکنند تا این آسیب اجتماعی را در سطوح مختلف کشف، پیشگیری و درمان کنند.
این مدرس دانشگاه ادامه داد: به لحاظ مفهومی، همسر آزاری هر گونه رفتار خشن وابسته به جنسیت است که زمینه آسیبرسانی جسمی، جنسی و روانی نسبت به یک جنسیت را فراهم میکند. چنین رفتاری میتواند با تهدید، اجبار و سلب اختیار، به صورت آشکار یا پنهان انجام شود؛ در واقع خشونت از نوع همسر آزاری میتواند به اشکال خشونت جسمی (هل دادن، کتک زدن با دست یا وسایلی مثل کمربند، شکستگی، سوختگی) و خشونت جنسی (اجبار برای انجام اعمال خارج از عرف، بیاعتنایی) و خشونت روانی (رعب و وحشت، بهانهگیری و بددهنی، تهدید کردن، محرومیت، محدودیت، سوء ظن) نمود مییابد.
ادامه در ادامه مطلب.
کودکان، از لحاظ جسمي کوچکتر از بزرگسالان هستند، از لحاظ هيجاني نابالغ و از لحاظ اجتماعي و شناختي، هنوز در مراحل اوليه رشد قرار دارند.
سالهاي اوليه رشد، در سازگاري بعدي اهميت دارند و وجود مشکلات در خلال اين سالها، زمينه ساز ناسازگاري در سالهاي بعدي را فراهم ميکند.
مشکلات رواني در کودکي، حتي اگر موقت و گذرا باشد، احتمال دارد که پيامدهاي جدي در برداشته باشد؛ زيرا ممکن است که يادگيري و رشد کودک را مختل کند. از جمله اين قبيل مشکلات، استرس پس از سانحه (PTSD) ميباشد که به دنبال وقوع يک رويداد آسيبزاي شديد (زلزله، تصادف و.) بروز ميکند.
استرس پس از سانحه، سندرمي است که پس از مشاهده، درگير شدن، تجربه مستقيم يا شنيدن يک عامل استرسزا و آسيبزاي شديد روي ميدهد، که ميتواند منجر به مرگ واقعي يا تهديد به مرگ يا وقوع يک سانحه جدي باشد.
کودکان نسبت به اين تجربهها احساس ترس و درماندگي ميکنند ولي اغلب با رفتارهاي آشفته و حاکي از بيقراري واکنش نشان ميدهند و مدام تلاش ميکنند از يادآوري رويداد و سانحه اجتناب کنند.
کودکان اين حوادث را به اشکال مختلف تجربه ميکنند. ممکن است کودکي مستقيما در معرض حادثهاي همچون سوءاستفاده جنسي، تصادف، سوانح طبيعي و. قرار گرفته باشد يا درباره وقوع اين حوادث از ديگران شنيده باشد .
به طور کلي افرادي که چنين رويدادهايي را تجربه ميکنند حتي در مورد کودکان، بيشتر از اين که ما بتوانيم تجربه آنها را تصور کنيم و احساسات آنها را درک کنيم که در آن لحظه چه احساسي داشتهاند، از آن واقعه رنج ميبرند.
همين امر وجه تمايز استرس پس از سانحه با ساير حوادث زندگي است. بنابراين تلاش در جهت درک وضعيت فردي که استرس پس از سانحه را تجربه کرده، کار چندان سادهاي نيست. واکنش به اين حوادث به هر شکلي که اتفاق افتاده باشد متفاوت است. الگوي آسيبپذيري به استرس از کنش متقابل فعال بين آمادگيهاي ارثي و ديگر عوامل بيولوژيکي متفاوتي در واکنش به استرسهاي روزمره متولد ميشود.
اما تاثير اين وقايع روي کودکان به فاکتورهاي مختلفي از جمله نوع حادثه، شدت، محيطي که حادثه در آن اتفاق افتاده، تداوم و تسلسل وقايع، سني که کودک در معرض چنين حادثهاي قرار گرفته و احتمالا بيدفاع بوده است، رويدادهاي آسيبزاي قبلي، طي کردن دوران پس از حادثه ، نحوه دلبستگي کودک، به مادر يا مراقبان اوليه بستگي دارد.
کودکاني که در محيط خانواده خود در معرض خشونت و ضرب و جرح قرار دارند، حتي خشونتهايي که منجر به مرگ يکي از اعضاي خانواده ميشود؛ بيشتر مستعد آشکار کردن نشانههاي استرس پس از سانحه هستند. همچنين کودکاني که در محيط زندگي شاهد طلاق والدين يا جدايي همراه با مشاجرات طولاني آنها ميباشند، يا توجه به شرايط زندگي قبل و پس از طلاق، احتمال بروز اين نشانهها افزايش مييابد .
طبق نظر متخصصان اکثر کودکان پيشدبستاني، براي سازگاري مجدد بعد از طلاق ، به يک دوره 2 تا سه ساله نياز دارند، آنها ممکن است پرخاشگري و افسردگي، نافرماني و مشکلات ارتباطي با همسالان ظاهر سازند.
بهطور کلي کودکان زير 11 سال در برابر نشانگان استرس پس از سانحه ، آسيبپذيري بيشتري نشان ميدهند.
در اين ميان خردسالان ممکن است علايمي از قبيل تاخير در رشد زبان و ناتواناييهاي يادگيري و گفتاري بيشتري بروز ميدهند.
نشانه استرس پس از سانحه ممکن است خود به خود پس از مدتي کاهش يابد، اما مجددا ماهها يا سالها بعد از وقوع سانحه آشکار شود. در اين مدت عوامل مختلفي از قبيل سابقه خانوادگي، تجربيات دوران کودکي، ويژگيهاي شخصيتي و ناراحتيهاي رواني پيشين ميتواند در بروز و تشديد نشانگان موثر باشد.
علائم استرس پس از سانحه (PTSD) در کودکان
1- ناآرامي و بيقراري، رفتارهاي پرخاشگرانه، احساس بيزاري از ديگران.
2- گوشهگيري و مشکلات در روابط بين فردي به سختي انس گرفتن با ديگران (به ويژه وقتي کودک مورد سوء استفاده جنسي يا جسمي قرار گرفته باشد)
3- احساس گناه و شرمزدگي، بياحساسي و فقر هيجاني که از طريق جمع کردن خود و انقباض عضلات صورت ميگيرد.
4- واپسرويهاي رشدي (بازگشت به رفتارهاي اوليه کودکان، شباداري مکيدن شست و.)
5- رفتارهاي تهييجي و برانگيختگي بيش از حد (حالت گوش به زنگ بودن که به محض مواجه شدن با محرک تنشزا شوکه ميشود.)
6- اختلال خواب، کابوس و خوابهاي ترسناک (روياهاي هولناک بدون محتواي مشخص)
7- اجتناب از افکار و احساسات و حتي اماکني که وقايع ناخوشايند را براي کودکان يادآوري ميکند.
8- تکرار خاطرههاي آسيبزا از قبيل مزاحمت و . در ذهن کودکان.
9- تمايل بازيهاي تکراري پيرامون حادثهاي که تجربه کردند.
10- دشواريهاي يادگيري، مشکلات در تمرکز و تکاليف درسي
درمان و توصيهها:
فرآيند درمان کودکان مبتلا به PTSD تلفيقي از دو رويکرد شناختي رفتاري مداخلات رفتاري شامل: آموزش نحوهي مواجهي موثر با ترسها، اجتناب از اماکن يا افرادي که وقايع را يادآوري ميکند، ميباشد ؛ همچنين استفاده از تکنيک آرام بخش، پذيرش احساسات کودکان در کاهش نشانگان استرس پس از سانحه موثر است والدين چنين کودکاني ميبايست پس از مشاهده ي علايم فوق که بيش از يک ماه تداوم مييابد و منجر به اختلال در عملکرد کلي کودکان (تحصيلي، رفتاري و.) ميشود نسبت به درمان آن اقدام نمايند.
تصورات درباره افراد موفق _حتی آن عده که موفقیتها و موقعیت مناسب خود را ارث میبرند_اینطور است که آنها از خصوصیاتی بهرهمند هستند که آنها را از حین تولد و به طور ذاتی داشتهاند و خب همین مسئله باعث میشود ایشان با استفاده از چنین خصوصیاتی در آینده به افرادی موفق تبدیل شوند.
جدیدترین تحقیقات روی بیش از 8 هزار مرد و زن بالای 50 سال نشان میدهد آنچه که پیشتر درباره خصوصیات ذاتی که منجر به موفقیت میشوند گفته میشده ،صحیح نیست.
بنا به گزارش بیزنس اینسایدر ویژگیهایی مانند خوش بینی و ثبات قدم میتونند قابل یادگیری و اکتسابی باشند و البته نقش مهمی در سلامت و خوشبختی افراد مدتها بعد از اینکه در اولین شغل خود مشغول شدند ایفا کنند.
یافتههای جدید در این گزارش بر اساس تحقیقات چند دهه گذشته است که ارتباط بین رفاه و طول عمر را با تقویت خصوصیت خوشبینی تعریف میکند. با مرور ادامه مطلب متوجه خواهید شد که شما از کدامیک از این ویژگیها برای بهرهمندی از کیفیت زندگی بهتر برخوردار هستید.
وجدان (وظیفهشناسی)
در جدیدترین تحقیق منتشر شده روز دوشنبه در مجوعه مقالات ژورنال آکادمی علوم ارتباط بین وجدان (و وظیفه شناسی) را که میتواند به معنای کارآمد بودن هم تلقی شود _در حالیکه فرد کمتر ریسک پذیر باشد_ با افزایش سطح رفاه و خوشبختی همراه 4 خصوصیات دیگر تعریف کردهاند.
با این حال از بین بیش از 8 هزار افراد حاضر در این تحقیق فقط 23 درصد از آنها با بهرهمندی از ویژگی با وجدانی و وظیفه شناسی شناخته شدهاند.
تحقیقات دیگری هم درباره ارتباط وجدان (وظیفهشناسی) و رفاه وجود دارد.
یک تجزیه و تحلیل 75 ساله بر روی 300 زوج که از اواسط دهه بیست سالگی آنها آغاز شده نشان میدهد مردانی که با خصوصیت اخلاقی وجدان و وظیفه شناسی معرفی شدهاند عمر طولانیتری نسبت به بقیه که از این ویژگی بیبهره بودهاند ، داشتهاند.
یک تحقیق مفصل دیگر با نتایج مشابه اما اینبار درباره ن و مردان میگوید هر دو اینها ، یعنی چه ن و چه مردان که از این خصوصیت اخلاقی بهرهمند بودهاند بیش از آنهایی که چنین ویژگی نداشتهاند زندگی کردهاند.
خوشبینی
برای سنجش میزان خوشبینی در جدیدترین مطالعات ،محققان از افراد شرکت کننده در این تحقیق سوال کردهاند که با کدامیک از این دو حالت موافق هستند: 1 "من احساس میکنم زندگی پر از فرصتهاست" ، 2 "من احساس میکنم آینده خوبی در پیش دارم"
با استفاده از این ملاک ، تقریبا یک چهارم شرکت کنندگان به عنوان افرادی با ویژگی خوشبینی شناخته شدند.
در گذشته تحقیقات ارتباطی بین خوشبینی و سلامت نشان میدادند ، حتی زمانیکه تفاوتها در وضعیت اقتصادی و اجتماعی مردم هم مورد محاسبه قرار میگرفت.یک مطالعه اخیر در آلمان بر روی تقریبا 2500 نفر نشان داده منابع روانی باورهای شخصی خوشبینانه تاثیر مثبتی بر روی سلامت شرکت کنندگان همراه میزان درآمد و تحصیلات آنها داشته است.
ثبات قدم
کمتر از 21 درصد از مردمی که در این تحقیق حضور داشتهاند با ویژگی اخلاقی ثابت قدمی یا مصمم بودن معرفی شدهاند. این ویژگی یکی از کمیابترینها در بین خصوصیات مرتبط با مهارتهای زندگیست که در این تحقیقات دیده شده است.
ثبات عاطفی
در جدیدترین تحقیقات حدود 30 درصد از افرادی که مورد بررسی قرار گرفتهاند از ثبات عاطفی و احساسی بهرهمند بودهاند به این معنا که توانایی این را داشتهاند تا تحت فشار استرس آرام بمانند و آرامش خود را حفظ کنند یا اینکه در مواجهه با چالشها خوشبین باقی بمانند.
تحقیقات دیگری در ارتباط با همین خصوصیت نتایج مثبت دیگری مانند طول عمر بیشتر را نشان میدهد. در همان تحقیقات 75 سال که بر روی ارتباط وجدان و وظیفه شناسی با طول عمر تمرکز کرده بود نتایجی که در رابطه با ن به دست آمد نشان میدهد ثبات احساسی و عاطفی جدا از سایر خصوصیات دیگر ، ارتباط قوی با طول عمر آنها داشته است.
کنترل (قدرت کنترل خود)
برای درک اینکه شرکت کنندگان در این تحقیق تا چه حد از قدرت کنترل خود بهرهمند هستند ، محققان از آنها پرسیدهاند که چه مقدار با این حالت موافق هستند؟"در خانه ، من احساس میکنم بر روی اتفاقاتی که در بیشترین موقعیتها واقع میشوند کنترل دارم"
با استناد به این ملاک سنجش ، 41 درصد از شرکت کنندگان با این ویژگی شناخته شدهاند به طوریکه قدرت کنترل خود یکی از معمولترین خصوصیتها در بین 5 مورد ذکر شده است که در افراد بیشتری وجود دارد.
در حالیکه به نظر میرسد ممکن است ربطی بین موفقیت و این ویژگی وجود داشته باشد ،برخی تحقیقات چنین ارتباطی را تقویت میکنند.
تحقیقی در سال 2011 بر روی 1000 کودک که از زمان تولد تا سن 32 سالگی تحت ارزیابی بودهاند میگویند "قدرت کنترل خود" در کودکی میتوانست هر چیزی را در افراد شرکت کننده از سلامت جسمی گرفته تا موفقیت مالی پیش بینی کند.
اکثر مردم یا حتی بخشی از مسئولان ممکن است گمان کنند که بیشتر خیانتهای شویی انگیزه جنسی دارد اما جالب اینجاست که بدانید طبق آمار کارشناسان فقط ٧ درصد از آنها در این قاعده میگنجند. کارشناسان، ٥٤ درصد از دلایل نیتی زوجها و طلاق عاطفی را در نکتهای ساده خلاصه کردهاند: قدرنشناسی.
گر سعی کنیم برخی موضوعات را به شکلی کارشناسانه نگاه کنیم، حساسیتها نیز کمتر خواهد شد.
قدرنشناسی نکتهای است که در بدو امر ساده به نظر میرسد اما شکافهایی ایجاد میکند که کم کم به حفرهای عمیق همچون طلاق عاطفی منتهی میشود. این جدایی ذهنی بهتدریج رنگ واقعیت میگیرد و بالاخره یکی از زوجین موضوع طلاق را پیش میکشد. ضمن اینکه عدهای نیز گمان میکنند که مصداق خیانت تنها به خیانتهای جنسی محدود میشود درحالیکه مشاوران خانواده آن را به ٣ دسته طبقهبندی میکنند:
١- خیانت کلامی:
زن یا مرد به صورت تلفنی یا اینترنتی با فردی غیرهمجنس گرم میگیرد و پایههای انحراف به این ترتیب چیده میشود.
٢- خیانت ذهنی:
عدهای در فکر و تخیلاتشان مدام به شخصی دیگر میاندیشند و از آنجا که زاده ذهنشان است، آن فرد را شخصی ایدهآل میپندارند. این زنگ خطری برای یک زندگی مشترک است چرا که شخص دایماً شریک زندگیاش را با فرد ذهنی مقایسه میکند و در ارتباط با همسرش به مشکل برمیخورد و رابطه سرد میشود.
٣- خیانت رفتاری:
منظور از خیانت رفتاری، ارتباط برقرار کردن با شخصی غیرهمجنس خارج از سیستم خانواده است.
قطعا در این نوشته کوتاه نمیتوان تمام عوامل خیانت را بررسی کرد اما تمام مشاوران خانواده به یک نکته تأکید دارند. این سوال را از خود بپرسید که چقدر به حرف طرف مقابل گوش میدهید؟ هر چقدر ارتباط کلامی طرفین کمتر شود، احتمال طلاق عاطفی بیشتر خواهد بود.
ن باید توجه داشته باشند، فیزیولوژی مرد به او اجازه نمیدهد در آن واحد چند کار را انجام بدهد. بهویژه وقتی همسرتان به خانه میآید، در حال حمل افکار بیرون خانه است. این زمان، زمان مناسبی برای صحبت کردن با او نیست.
بسیاری از ن از این موضوع گلایه میکنند که همسر ما به حرف ما گوش نمیدهد و برای ما اهمیت قائل نیست. در حالی که اگر مرد در حال انجام کاری دیگر باشد، به لحاظ ساختار ذهنی خود نمیتواند حرف شما را گوش کند. بنابراین زمان صحبت کردن با مرد باید زمان فراغت او باشد.
نکتهای هم که مردان به آن توجه نمیکنند دوباره موضوعی است مرتبط با فیزیولوژی ن. بخش عمدهای از ابراز احساسات همسرتان از طریق همکلامی مرتفع میشود. متأسفانه مرد خانه تنها بدون اینکه به همسرش نگاه کند، سر تکان میدهد و منتظر است تا حرفش تمام شود و پی کارش برود، در حالی که همکلامی، شنیدن مکانیکی کلام از سوی مرد نیست بلکه گوش سپردن به زن است. ن در بسیاری موارد حتی راه حل نمیخواهند. فقط از همسر خود تقاضا دارند تا به آنها توجه کند و درست و مؤثر به حرفشان گوش بسپارد.
مهارت «گوش دادن» و «گوش سپردن» متأسفانه بین ما ایرانیها جایی ندارد. ما استاد حرف زدنایم؛ آدمهایی شدهایم که خودخواهانه فقط حرف میزنیم و حاضر نیستیم دقایقی را برای گوش دادن صرف کنیم. همین امروز به رفتار خود دقت کنید!
اگر توانستید بین صحبتهای کسی دیگر اظهار نظر نکنید، راه حل ندهید، بین کلامش ندوید یا او را بیوقفه قضاوت نکنید! اگر توانستیم.
مرز میان پنهانکاری و حفظ حریم شخصی کجاست؟ این پرسش مهمی است که باید پاسخ آن را بدانید در غیر این صورت هیچ بعید نیست که در رابطه عاطفی خود دچار مشکل شوید. درک این تفاوت برای ایجاد و ادامه یک رابطه سالم و معنادار بسیار مهم است و ارزش آن را وقتی که وارد این تجربه میشوید میفهمید.
یکی از چالشهای مهم شما در رابطه همواره این خواهد بود که آیا به این دلیل که در یک رابطه عاطفی مشترک قرار دارم باید همه چیز را بگویم؟ افراد بسیاری مرز بین حریم خصوصی و پنهانکاری را نمیدانند، زیرا به آنها آموزش داده نشده رابطه به چه چیزهایی احتیاج دارد و چه چیزهایی را باید حفظ کنند و گفتنیهای یک رابطه چیست؟ علاوه براین تشخیص اینکه شما یا شریک زندگیتان چه چیزی را از هم پنهان میکنید و چه چیزی را متعلق به حریم خودتان میدانید ممکن است کمی گیجکننده باشد.
فرق آدم پنهانکار با دیگران چیست؟
فرد پنهانکار تمایل دارد حقایق را از دسترس دور نگه دارد و کسی را وارد حریم خود نمیکند. پنهان کاری یعنی دور نگه داشتن دیگران از حقیقتی به خاطر ترس و نگرانی. آدم پنهانکار از تأثیر بیان و نشان دادن حقیقت بر دیگران میترسد. او همیشه نگران است که اگر حقیقتی را بگوید آسیبی جسمی یا روحی به دیگران یا به خودش وارد شود و رابطه را با بیان واقعیت خراب کند.
ترس دلیلی برای پنهانکاری
خیلی وقتها افراد به خاطر ترس و نگرانی چیزی را از دیگران پنهان میکنند. وقتی واکنشها را نمیشناسید دچار نگرانی میشوید. به همین دلیل ممکن است به همسرتان نگویید چقدر خرج کردهاید یا وقتی با دوستانتان خوش میگذراندید به او بگویید سرکار بودهاید. علاوه بر این ممکن است شما نگران تأثیر بیان حقیقت به خاطر خودتان، یا واکنش همسرتان یا تأثیرات جانبی آن روی رابطه باشید. خیانت، مصرف مواد مخدر یا الکل، عادتهای جنسی خاص، علاقههای جنسی متفاوت چیزهایی هستند که اگر فاش شوند میتوانند تأثیری منفی روی رابطهتان داشته باشند. همسرتان را دوست دارید اما گرفتار یکی از این مسائل هستید و اگر راستش را بگویید همه چیز را از دست میدهید پس تا آنجا که میتوانید مخفی کاری میکنید.
حریم خصوصی چیزی است که شما را از دیگران جدا میکند. مسائل خصوصی رفتارها، باورها و دیدگاههای خاص شما و حریم جسمی و جنسی شماست. رویاها، فانتزیها و خیالات شما، احساسات شما آنگونه که دنیا را درک میکنید و باورهای معنویتان حریم شخصی هستند.
حریم خصوصی، فضای شخصی است، فرصت و امکانی است که شما را از دیگران جدا میکند و به شما امنیت روانی میدهد. کسی نباید به بهانه همراهی و همبستری با شما حریمها را از بین ببرد. اگر کسی محدودیتهای روحی، روانی و جسمی شما را رعایت نکند او م است و شما مورد آزار و خشونت قرار گرفتهاید.
حریم خصوصی ابزاری برای حفظ هویت شماست نه ابزاری برای پنهانکاری. برای سلامت روانی خودتان باید به کمک «خودتان» و بدون فشارهای بیرونی هویتتان را حفظ کنید. حریم خصوصی ایستادن میان خود و فشارها و نیروهای بیرونی است. حالا یک بار دیگر از خودتان بپرسید آیا کاری که میکنید برای حفظ حریم خصوصیتان است یا پنهانکاری است؟
گروهی از کارشناسان در یک کنفرانس آموزشی در لندن هشدار دادند: مدت زمانی که کودکان در شبکههای اجتماعی میگذرانند میتواند همچون مصرف مواد مخدر و الکلی برای آنان اعتیادآور باشد و باید تحت درمان قرار گیرند.
به گفته کارشناسان اغلب مواقع مدت زمانی که کودک صرف کار با وسایل الکترونیکی میکند به عنوان عاملی بالقوه در اعتیاد افراد نادیده گرفته میشود. زمانیکه از اعتیاد صحبت میشود افراد به دنبال مصرف مواد مخدر هستند اما اعتیاد الگویی رفتاری است که میتواند خود را به شیوههای متفاوتی نشان دهد.
کارشناسان انگلیسی همچنین اظهار داشتند اخیرا نگرانیها در مورد تعداد افراد جوانی که از طریق وسایل الکترونیکی به محتویات نامناسب دسترسی دارند افزایش یافته است.
یکی از متخصصان ترک اعتیاد در انگلیس گفت: دو سوم مراجعه کنندگان من افراد ۱۶ تا ۲۰ ساله هستند که برای درمان اعتیاد مراجعه میکنند و این آمار طی ۱۰ سال گذشته افزایش چشمگیری داشته است.
به نوشته رومه ایندیپندنت، همچنین در مطالعه اخیر که با حضور بیش از ۱۵۰۰ معلم انجام گرفت دو سوم از آنان اظهار داشتند که میدانند دانش آموزان محتویات غیراخلاقی با یکدیگر به اشتراک میگذارند. علاوه بر این در سه سال گذشته بیش از ۲۰۰۰ کودک به دلیل جرائم مرتبط با تصاویر مبتذل به پلیس گزارش شدهاند.
رئیس مرکز امور هیات علمی وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشکی گفت: از اسفند ماه 95 همزمان با اعلام فراخوان جذب هیات علمی وزارت بهداشت، تاکنون حدود 5000 نفر با انتخاب حداکثر دو رشته در این فراخوان ثبتنام کردهاند.
به گزارش میگنا دکتر سید علی حسینی رئیس مرکز امور هیات علمی وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشکی در گفت و گو با خبرنگار ایسنا با بیان اینکه بررسیهای علمی و عمومی ثبت نام کنندگان در فراخوان جذب هیات علمی وزارت بهداشت که در اسفند ماه 95 اعلام شد در حال انجام است اظهار کرد: پرونده ها به مرور برای تایید و نتیجه نهایی به هیات جذب وزارت بهداشت ارسال میشود.
وی با اشاره به اینکه حدود 3800 نفر با انتخاب دو رشته در این نوبت از فراخوان ثبت نام کردهاند، افزود: در مجموع 5500 رشته محل انتخاب شده و پس از بررسی صلاحیت علمی و عمومی ثبت نام کنندگان در دانشگاهها پروندهها به هیات جذب خواهد رسید و این هیات ظرف دو هفته نتایج را اعلام خواهد کرد و پیش بینی می کنیم در نیمه اول سال همه نتایج اعلام شود.
رئیس مرکز امور هیات علمی وزارت بهداشت درمان با بیان اینکه پیش بینی می کنیم امسال حدود 2000 عضو هیات علمی در وزارت بهداشت جذب شود افزود: در سال گذشته 10 هزار نفر کمبود هیات علمی در وزارت بهداشت وجود داشت و با توجه به اینکه چند صد نفری نیز باز نشسته شدند و این تعداد کمتر شد پیش بینی می شود در صورت جذب 2000 عضو هیات علمی حدود 8500 نفر کمبود عضو هیات علمی داشته باشیم.
وی در خصوص فراخوان بعدی این وزارت بهداشت برای جذب هیات علمی گفت: احتمالا برای جذب هیات علمی فراخوانی در شهریور و یا بهمن ماه اعلام خواهد شد.
دکتر حسینی در پایان گفت: در فراخوانی که در اسفند ماه اعلام شد تمامی دانشگاههای علوم پزشکی کشور شرکت کردند و بنابراین در همه دانشگاههای علوم پزشکی جذب هیات علمی صورت میپذیرد.
به گزارش ایرنا، پرویز افشار اظهار کرد: تفاهم نامه مربوطه در این خصوص با سازمان نظام روانشناسی کشور که سازمان مهمی بشمار می آید، منعقد شده است تا از دانش آموختگان مقاطع کارشناسی ارشد و دکترای این سازمان برای مشاوره و کمک به درمان اعتیاد کمک گرفته شود.
وی تاکید کرد: داوطلبانی که قصد همکاری دراین حوزه دارند باید حتما گواهی فنی لازم را از سازمان نظام روانشناسی و مشاوره کشور کسب کرده باشند.
افشار اظهارکرد: روانشناسان یاد شده می توانند در درمان هایی از جمله درمان مواد محرک که اتفاقا درمان دارویی ندارد کمک موثری باشند؛ چرا که در این قبیل درمان ها فرد معتاد را باید الزاما به روش روان درمانی و مشاوره ای بهبود بخشید.
گفتني است این دومین تفاهمنامه ای است که طی سال جاری توسط ستاد مبارزه با مواد مخدر با دستگاه های اجرایی برای کمک به بهبود و پیشگیری از اعتیاد به امضا می رسد. نخستین تفاهمنامه طی هفته گذشته با سازمان نظام وظیفه به امضا رسید و سربازان مکلف شدند تا برای دریافت کارت پایان خدمت خود الزاما دوره های آموزشی پیشگیری از اعتیاد را بگذرانند.
در زمان حاضر و بر اساس آمار رسمی یک میلیون و 325 معتاد در کشور بسر می برند.سخنگوی ستاد مبارزه با ستاد مواد مخدر گفت: قرار است تا با هماهنگی انجام شده با سازمان نظام روانشناسی و مشاوره کشور از دانش آموختگان این رشته برای کمک به درمان اعتیاد استفاده شود.
اتلاف بیش از اندازه وقت در شبکههای اجتماعی باعث شده است تا در برخی موارد دوستیهای نامتعارفی شکل بگیرد و همین موضوع ضربه هنگفتی بر پیکره خانوادهها میزند. حضور بیش از اندازه ن و مردان متأهل در شبکههای اجتماعی باعث شده است تا افراد در این شبکهها برای خود دوست یا معشوقهای داشته باشند اما با فرد دیگری زندگی کنند!
برخی افراد بر این باورند که این فضا مزایای بسیاری نیز دارد اما استفاده از آن باید بر اساس برنامه و با حساب و کتاب باشد چرا که حضور بیش از حد در فضای مجازی باعث شده تا زمانی را که افراد میتوانند در کنار همسر خود ساعات خوبی داشته و دوست داشتنیهای واقعی را درک کنند، در فضای مجازی طی کنند. افراد باید برای روابط شویی خود حرمت و چارچوب تعریف کنند وارتباطات بی قید و بندی که به مرور زمان حرمت زندگی افراد را به خطر میاندازد، محدود کنند.
در حقیقت مشکل اصلی عضویت در این شبکهها نیست بلکه مشکل اصلی عدم استفاده درست از این شبکهها و حضور بیش از اندازه است که افراد باید این موضوع را مدیریت کنند. فردی که برای رابطهای مجازی اهمیت زیادی قائل میشود و زمان زیادی را به آن اختصاص میدهد، به احتمال زیاد از توجه به زندگی خودش بازمیماند و نسبت به همسر و خانواده بیتوجهی نشان میدهد.
دام گسترده برای ن مجرد و متاهل در شبکههای اجتماعی
حضور بي مورد در شبکههای اجتماعی باعث شده است كه زن و مرد با یکدیگر ارتباط برقرار کنند و گاه وابستگی عاطفی شدیدی پیش میآید که این موضوع موجب میشود نسبت به خانواده خود دلسرد شوند. در حقیقت زن خانهداری که باید از حریم خانواده پاسداری کند در شبکههای اجتماعی با مردان غریبه همصحبت شده و گاه دلبستگیهایی نیز بین آنها شکل میگیرد. افراد باید به صورت کنترل شده در شبکههای اجتماعی حضور یابند زيرا شبکههای اجتمای آسیبهای جدی به خانوادهها میزند و حضور بیش از اندازه اعضای خانواده در شبکههای اجتماعی طلاق عاطفی را در میان خانواده ایرانی گسترش داده است.
در این فضا که عشقهای مجازی میان زن و مرد غریبه شکل میگیرد، مشاهده میشود که افراد به دوست مجازی خود وابستگی عاطفی شدیدی پیدا کردهاند و بیشترین زمان خود در طول شبانه روز را با چت کردن با او طی میکنند. در حالی که از همسر خود دور میشوند و حتی زن و مرد، شبها به جای اینکه در کنار یکدیگر به گفت وگو بپردازند هر کدام در گوشهای موبایل به دست در فضای مجازی وقت میگذرانند و با دوستان مجازی خود همصحبت هستند.
اين حضور نامتعارف در شبکههای اجتماعی ممكن است ارتباطات بین زن و مرد را شکل دهد و پس از مدتی این ارتباطات صمیمی شده و گاه به دیدارهای حضوری نیز بينجامد. در چنین شرایطی خیانت و پنهان کاری میان زن و مرد شکل میگیرد.
همچنين به یمن شبکه های اجتماعی دوستی های مجازی نیز شکل گرفته، زنی که در رختخواب در کنار همسرش است ولی با گوشی با مردی که همکار یا عضو یک گروه هستند چت می کند مرد نیز به بهانه های واهى همسر خود را می پیچاند تا با خانمى که در یک گروه هستند خوش و بش کند!
حكايت
درکتاب تذکره الاولیاء، داستان دلچسبی از بایزید بسطامی روایت شده که می تواند الگوی مناسبی برای 'دوستی های اجتماعی' این روزهای ما باشد!
احمد خضرویه - مرید بلندمرتبه بایزید بسطامی- همسری داشت به نام 'فاطمه' که از نوادر زمانه بوده است. گفته اند که فاطمه با بایزید بسطامی دوستی بسیار نزدیکی داشته و با ایشان بی مهابا(خودمونی)سخن گفته است.
این مسئله البته صدای شوهر را در می آورد و با فاطمه بحثشان بالا می گیرد. فاطمه به شوهر می گوید: 'عزیزم، تو محرم طبیعت من می باشی و بایزید محرم طریقت من'
احمد که می فهمد این دوستی خوشبختانه پاک است و اجتماعی، آرام می گیرد.(ناگفته نگذارم که احتمالا فاطمه این تفکیک محرم طبیعت و محرم طریقت را از عارفه بزرگ، بانو رابعه عدویه آموخته است که در یک رباعی عربی به خداوند می گوید: من تو را در دل محرم خود قرار داده ام و تن خود را به آنکه بخواهد با من بنشیند بخشیده ام)
از بحث دور نشوم؛ خلاصه دوستی اجتماعی فاطمه و بایزید ادامه داشت تا اینکه یک روز فاطمه به دستان خود 'حنا' می زند، بایزید کنجکاوی می کند و می پرسد: 'فاطمه از بهر چه حنا بسته ای؟' فاطمه پاسخ تکان دهنده ای به استاد می دهد: 'تا این غایت تو دست و حنای من ندیده بودی. مرا با تو انبساط بود. اکنون که چشم تو براین ها افتاد، صحبت ما با تو حرام است'
به تعبیر دیگر، فاطمه همین که می بیند بایزید با آن همه وارستگی و پاکدامنی به اندازه پرسشی ساده، از وادی طریقت به صحرای طبیعت درغلتیده است و وارد حریم شخصی می شود، روی از او می پوشد و دیگر با او هم سخن نمی شود!
درست اینجاست که مفهوم عمیق تعهد و پایبندی به زندگی شویی، معنا و مفهوم پیدا می کند. اینکه بهراسیم، اگر همسر ما با مردی بیگانه هم کلام شود کلاهمان را باد خواهد برد، به گمان من دلهره ای بی مورد و باوری آزاردهنده است.
نه هیچ زنی می تواند شوهر را از همه ن دیگر دور نگه دارد و نه هیچ مردی می تواند به تعبیر مهستی گنجوی- همسر خود را در 'حجره دلگیر' زندانی کند.
و حالا که این واقعیت زمانه ماست، باید بیاموزیم که 'فاطمه وار' دوستی های اجتماعی خود را مدیریت کنیم و نگذاریم کسی به آسانی از 'حنای حریم شخصی مان' چیزی بپرسد که این دیگر دوستی پاک نخواهد بود. چنانکه قطب الدین ابوالمظفر المروزی در مناقب الصوفیه می گوید: 'تا مادام که در دوستی، غرض هوا و طلب وصال و طمع نصیب نفس می یابد. آن دوستی را محبت نشایدگفت بلکه آنرا هوا گویند'
دکتر حمید فرزادی، روانشناس بالینی در گفتوگو با خبرنگار آنا در پی وقوع حملات تروریستی در پایتخت با بیان اینکه به مردم توصیه میشود از استرس و اضطراب خودداری کنند، گفت: به مردم کشور و به خصوص ساکنان استان تهران توصیه میشود از اشاعه اخبار در فضای مجازی به شدت خودداری کنند.
وی با تاکید بر اینکه افراد باید تماشای برنامههای تلویزیونی و مکالمات خانوادگی را مدیریت کنند، افزود: مردم به خصوص افرادی که دارای فرزند خردسال هستند به هیچ عنوان نباید تصاویر و ویدیوهای منتشر شده از حملات صبح امروز را رصد و به تحلیل آن بپردازند زیرا گفتوگو در این خصوص موجب بروز «اختلال استرس پس از سانحه» در فرزندان میشود.
این عضو انستیتو روانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران یادآور شد: به افرادی مانند خبرنگاران که به لحاظ موقعیت شغلی به آخرین اخبار دسترسی دارند توصیه میشود اخبار غربال شده را منتشر کنند تا موجب تشویش اذهان عمومی نشوند.
وی خاطرنشان کرد: سایر افراد نیز تنها اخبار را از منابع رسمی دنبال کنند و اجازه بدهند مسئولان کشور با تدابیر امنیتی، آرامش را بازگردانند.
فرزادی تصریح کرد: به طور کلی افراد با مدیریت تماشای برنامههای تلویزیونی، گفتوگوهای خانوادگی و دوستانه، اشاعه نکردن اخبار غربال نشده و . میتوانند آرامش را در خود، خانواده و جامعه حفظ کنند.
این روانشناس بالینی گفت: افرادی هم که به شدت دچار استرس و نگرانی شدهاند میتوانند با م پزشک از داروهای آرامبخش استفاده کنند.
شاید بسیاری از افراد جامعه دچار انواع مختلفی از اختلالات روانی باشند، اما چون نسبت به آن آگاهی ندارند، برای درمان آن اقدامی انجام نمیدهند. اولین مرحله برای درمان اختلال، داشتن شناخت کامل نسبت به نوع بیماری است.
اختلالات روانی فقط فرد مبتلا را رنج نمیدهد بلکه زندگی را برای اعضای خانوادهاش نیز سخت و غیرقابل تحمل میکند و اجازه نمیدهد از زندگیشان لذت ببرند.
در نظر داشته باشید که این چند اختلال، تنها انواع ناهنجاریهای روانی نیست. در واقع تنوع این ناهنجاریها در حدی زیاد است که ما فقط چند نمونه شایع از آنها را برای معرفی به شما انتخاب کردهایم.
روابط عاطفی ناپایدار
یکی از علائمی که نشان دهنده اختلال در شخصیت فرد به حساب میآید این است که فرد در روابط عاطفی دچار مشکلات زیادی میشود به گونهای که این افراد به سرعت در رفتارهایشان دچار نوسان میشوند و تعادل و ثباتی در آنها وجود ندارد.
پرخاشگری
این افراد حوصله نگهداری از بچههایشان را ندارد و به سرعت از کوره در میروند و میتوان گفت زمانی که عصبی هستند به کلی کنترلشان را از دست میدهند، همچنین این افراد هیچ علاقهای به فعالیتهای گروهی ندارد و اغلب حس میکند هیچ کس در این دنیا حرفش را نمیفهمد.
بدگمانی
افرادی که دارای اختلالات روانی پنهان هستند و به دیگران بشدت حسادت میکند و در عین حال آنها را در جایگاهی پایینتر از خود میداند به عبارتی این افراد دچار بیماری خودبزرگ بینی هستند.
از آنجا که همه در دنیای این بیمار، دشمن هستند طبیعی است که از آنها بترسد و بر حذر باشد و فاصله بگیرد. به همین دلیل است که بدگمان و منزوی میشود و از دیگران حتی اعضای خانواده اش کناره میگیرد.
عصبانیها
افراد عصبانی اغلب مدتی پس از بروز رفتارهای خشن ابراز پشیمانی میکنند.این افراد ممکن است به شما قولهای زیادی بدهند، اما قول کسی که مبتلا به این ناهنجاری باشد تا پیش از گفتوگو با روان شناس و تحت درمان قرار نگرفتن، چندان قابل اعتماد نیست.
سوال :
سلام
از طریق یه فرد مورد اعتماد با پسری اشنا شدم چند جلسه با هم صحبت کردیم.از همه اخلاق هایش خیلی خوشم اومد اما شرایط اون یکم استثنایی است.من دانشجوی نرم افزارم 21 سال سن دارم. اون پسر تحصیلاتش زیر دیپلم 24 سال سن داره و 2 سال قبل با کسی حدود6 ماه نامزد بود که دختر فوق العاده خرابی بوده این پسر گول خورده. من از همه لحاظ پسندیده ام اما اون میگه تو خیلی خوبی لیاقتت بیشتر از منه. تو حیف میشی به پای من.خیلی میترسه که من بعدها پشیمان بشم. خیلی پسر مودب با فرهنگ با شعور و فهمیده ایه.خودش گفته چند جلسه مشاوره کن.حالا باید چه کنم؟
جواب :
سوال :
سلام
دختری 27 ساله هستم از یک خانواده متوسط که متاسفانه پدری معتاد هم دارم .5 سال قبل دوره کارشناسی رو تموم کردم و مشغول به کار شدم و سعی کردم روی پای خودم بایستم و برای خودم کسب آبرو کنم و تا حدود زیادی هم موفق شدم در حال حاضر مدیر یکی از بزرگترین موسسات شهرستان خودمون هستم. توی این مدت هم خواستگاران زیادی داشتم که اونا بعد از اومدن به خواستگاری و دیدن وضعیت پدرم می رفتن و دیگه هم بر نمی گشتن. اما حدود 10 ماه پیش با مدیر یکی دیگر از موسسات شهرستان از طریق مراودات کاری آشنا شدیم و این آشنایی به مرحله شناخت رسید و البته این آقا حدود 3ماه از من کوچکتر هستن اما از هر نظر طبق گفته خودش منو بررسی کرده و شناخت خودش رو کامل کرده، شناختی که به گفته خودش با منطق شروع شده و حالا به احساس رسیده . اما بعد از مطرح کردن این مسئله با خانوادش با مخالفت شدید اونا روبرو شد و علت مخالفتشون رو هم داشتن پدری معتاد با سابقه زندان به جرم اعتیاد و قاچاق مواد می دونن.حالا خواستم بدونم چطور می شه اونا رو راضی کرد؟ یا اینکه من اصلا تا کی باید مجرد بمونم آخه 27 سالگی واسه شهرستان سن زیادیه.
اصلا می خوام بدونم من چرا باید به اتیش کارای پدرم بسوزم اصلا این انصافه؟ امیدوارم بتونم از راهنمایی شما استفاده کنم. البته ناگفته نماند این آقا با توجه به اینکه از رابطه با من منع شده اما همچنان به رابطش با من ادامه داده ولی دیگه نمیدونه چطور باید خانوادشو راضی کنه؟ لطفا بهمون کمک کنید.
جواب :
سوال :
سلام
من دختری 25 ساله و مذهبی هستم و خواستگاری دارم که از هر نظر شرایطش برای ازدواج برای من مناسب هست و ایشون هم همین نظرو درباره من داره. بارها در منزل و خارج از منزل با هم صحبت کردیم. (بیش از 10 ساعت)اما علاقه ای بین ما شکل نگرفته. البه باید بگم با ادب و احترام با هم صحبت می کردیم و زیاد به چهره هم نگاه نمیکردیم. شاید همین دلیلش بوده. و جالب اینه که هر دوی ما در این مساله اتفاق نظر داریم که دوست داریم با عشق ازدواج کنیم و اینکه تا به حال به هم علاقه مند نشدیم ما رو دچار شک کرده و نمی تونیم قاطعانه در مسیر ازدواج پیش بریم. به مشاور مراجعه کردیم پیشنهاد داد صیغه کنیم و اگر علاقه مند نشدیم جدا بشیم. اما هیچ کدوممون حاضر به صیغه نیستیم و نمی خواهیم به همدیگه ضربه روحی وارد کنیم. به نظر شما چه کار کنیم؟ آیا عشق واقعا" بعد از ازدواج بوجود میاد؟( لازم میدونم بگم ایشون از زیبایی من فقط صورت منو دیده چون من چادری هستم)
جواب :
سوال :
سلام
من یه دختر 21 ساله هستم که دانشجوی ترم اخرم و در شهرستان زندگی میکنم چند وقت پیش یه خواستگار واسم اومد که فوق لیسانس بود و دانشگاه ازاد درس میداد خودش بد نبود ولی وضع خونوادگیش متوسط بود حدود یه ماهی باهم حرف زدیم اولها نظرم مثبت بود ولی پسر امکان مالیش خوب نبود و 2 سال مهلت می خواست ولی من شک داشتم پدر من فوق لیسانس و مدیر بانکه در صورتی که پدرش دیپلم بود و بازنشسته و توی بنگاه مسکن کار میکرد از نظر اقتصادی ما خیلی بالاتر بودیم بعد از چند وقته بدجور دلهره گرفتم و یه روز بهش گفتم که شک دارم و نمیتونم باهات ازدواج کنم البته اینها رو وقتی بهش گفتم که به توافق رسیده بودیم بعدش نظرم عوض شد و ردش کردم و دیگه خبری ازشون نشد حالا که من ردش کردم مادرم کلافم کرده همش بهم استرس میده که چرا ردش کردی شاید دیگه خواستگار نیاد واقعا نمیدونم که از دستش چی کار کنم میخواستم واسه ارشد بخونم ولی حرفهای مادرم ذهنمو مشغول میکنه که نکنه دیگه خواستگار نیاد و مجبور شم همش سرکوفت بشنوم البته اینو هم بگم که گاهی وقتها دلم واسه پسره تنگ میشه ولی نمیتونم بهش زنگ بزنم اونم اصلا ازش خبری نیست 3 هفته ای هست که ردش کردم وقتی یاد حرفهای پسره میافتم گریه ام میگیره ولی هیچ کاری نمیتونم بکنم خودم ردش کردم الان واقعا نمیدونم چه کار کنم خیلی غمگینم
جواب :
سوال :
سلام
چند ماه پیش تو دانشگاه عاشق یه دختر شدم که یک سال ازم کوچکتره و هم ترمیم با هزار بد بختى شماره شو پیدا كردم و بهش زنگ زدم و گفتم كه دوسش دارم گفت اهلِ ارتباط نیست گفتم نظرت راجع به من چیه گفت اگه نظرم كافیه تو پسر خوبى هستى.گفتم فكر كن دارم ازت خواستگارى میكنم گفت دو سال دیگه درس دارى ۲ سال هم سربازى بگم ۴ سال می مونم نمى تونم. گفتم حد اقل تا پایان ترم فكر كن گفت آخه جوابم همینه گفتم باشه صبر كن اینطورى بهتره گفت اشتباه میكنى. گفتم تو كه قولى نمیدى فقط تا آخرِ ترم فكر كن من دوباره زنگ میزنم گفت باشه.
چى كار كنم؟ داره ناز میكنه یا نظرش منفیه؟ زنگ بزنم یا نزنم؟ چى بگم؟ مى تونم ۴ سال و بكنم دو سال و نیم، موندم اگه بگم بازم بگه نه شخصیتم خرد میشه و مدام هم همدیگه رو می بینیم اگه زنگ نزنم نمیشه آخه دوسش دارم.
جواب :
سوال:
سلام
30ساله ام و مجرد.24 ساعته خانه ام. کاری نیست که برای انجامش انگیزه داشته باشم و به خاطرش بیرون برم. از زمانی جدی به ازدواج فکر کردم که:با پسری آشناشدم به هم علاقه مند بودیم اما بدلیل پرحرارت بودن او ترسیدم آشنایی رو ادامه بدم و خواستم بیاد خواستگاریم که او هم نیومد.البته به او حق میدادم.خودمم مایل بودم بیشتر به هردومون فرصت بدم و ارتباط عاطفیمون شکل بگیره و عمیق بشه و بعد.اما خانواده ام در این مورد به شدت انعطاف ناپذیر عمل می کنند و به شدت طبق معمول منو ترسوندند . همیشه در جزیی ترین مسایلم دخالت میکنند.به همین دلیل همیشه سعی میکردم تصمیماتمو به تنهایی بگیرم و افکارمو ازشون پنهان کنم.اما در این باره برخلاف گذشته ترسیدمو تردید کردم و درمیون گذاشتم.و نتیجه همون شد که فکر می کردم.مانده بودم سرگردان بین دو جبهه که به هیچ کدوم اعتماد نداشتم.در تمام زندگیم راهنمایی جز احساس و الهاماتم نداشتم. دردومین قرار همه چی خوب بود اما من بی دلیل می ترسیدم.بعدم صورت مسئله رو نخونده پاک کردم و تمام.افکار بدبینانه و بدگمانیهای زیادی به ذهنم خطور میکرد و خودم باور میکردم .خودم می بریدم و میدوختم این افکار که در خانواده ام سابقه زیادی داره و اصولا ناشی از روحیات اطرافیانمه.منو به اصطلاح زمین گیر کرد .از اون به بعد بی هیچ حرفی زندگی کردم و او هیچ وقت نفهمید مشکل اصلی من چیه.
او ظاهرا هنوز مجرده چون گاهی به من زنگ میزنه و الان پس از 5 سال که از انموقع میگذره گاهی از شدت تنهایی به تلفنش جواب دادم.گاهی هم خودم زنگ زدم اماسکوت کردم یا حرف اصلیمو نزدم . رفتار بیربط کردمو رفتار روشنی نداشتم که او عصبی میشد و اون تماسها باعث تحقیر من میشد.به هر حال الان که می نویسم پریروز بازم به من زنگ زد.البته تنها حرفش اینه که بریم بیرون حرف بزنیم. اما من مایلم تلفنی مفصل حرف بزنیم.راستش از زمانی که ذوق ازدواج داشتم و کلی براش برنامه داشتم"خیلی گذشته.چیزی که ازش می ترسیدم سرم اومده.چیزی که در 24 25 سالگی خیلی فعال بودم و با برنامه تا آینده امو بسازم. بعد از اون تاریخ همه فرصتهای زندگی رو با بی توجهی ازش گذشتم.فرصت در همه زمینه.الان بهیچوجه نمیخوام کاری رو شروع کنم. او که گاهی زنگ میزنه تنها کسیه که منو به دنیای بیرون وصل میکنه و ذوق زندگی در من ایجاد میکنه اما بدلیل بی اعتمادی نمیتونم عکس العمل مثبتی نشون بدم و او مثل یه علامت سوال باقی مونده.چیزی از او نمیدونم اما طی صحبتای تلفنی مطمئنم به او علاقه مندم.و او هم همینطور . او تنها گزینه موجوده در حال حاضر.خیلی کم پیش میاد من به کسی علاقه مند بشم خصوصا الان که بهیچوجه در اجتماع نیستم. در سایت همسریابی هم کسی باب میلم پیدا نشد. شما میگید چیکار کنم به تلفنش جواب بدم؟ ممنون
جواب :
سوال :
سلام
من پسری هستم ۳۲ ساله و بنا بر شرایط مالی تا به حال به خواستگاری نرفته ام و از حدود ۵۰روز پیش با خانمی در حین سفر در خارج از ایران آشنا شدم و در تهران با ایشان تماس گرفتم و چند باری همدیگر را ملاقات کردیم و ایشان به شدت به من علاقمند شدند و اصرار زیادی به ازدواج دارند البته خانمی با کمالات هستند و هر دوی ما مهندس و شاغل هستیم ولی ۲ مساله برای من پیش آمده است و نیاز به راهنمایی دارم اول اینکه ایشان ۳۰ ساله هستند و به نظر اختلاف سنیمان کم است و یک پزشک ن به من گفتند برای بچه دار شدن ممکن است به مشکل بر بخورید و دیگر اینکه ایشان تا به حال حجاب نداشته اند ولی نماز می خواندند و در حال حاضر حجاب دارند ولی من نگرانم که حجابشان موقتی باشد ممنون می شوم بنده را راهنمایی بفرمایید
جواب :
سوال :
سلام
راستش من یه خواستگاری دارم که هم از لحاظ تحصیلات و هم خانوادگی از من پائین ترند ولی من این تفاوتها رو قبول کردم و توی دو جلسه خواستگاری در مورد بیشتر مسائل باهم صحبت کردیم و تقریبا مشکلی نداشتیم. ولی بعضی وقتا یه کارایی می کنه که با حرفایی که زده مغایرت داره. مثلا من از ایشون پرسیده بودم که اهل م کردن تو زندگی هستن و جوابش بله بود ولی وقتی برا اولین بار با هم رفتیم بیرون بدون اینکه کوچکترین سوالی از من بپرسه که چی می خورم خودش رفت هر چی که خودش می خواست سفارش داد و اومد با هم خوردیم. من اون لحظه هیچی نگفتم ولی بعدا بهش گفتم این رفتارت از نظر من یعنی اینکه اهل م کردن نیستی. یا مثلا وقتی می خواد در مورد یه چیزی (مربوط به من) نظر بده اینقدر بد نظرشو میگه و از کلمات نامناسبی استفاده می کنه که بدجور می خوره تو ذوق ادم و من حتی بعضی وقتا گریه ام می گیره و وقتی هم بهش میگم همسر ادم باید نظرشو حتما بده ولی نباید جوری بگه که طرفش احساس کنه داره به شخصیت و سلیقه اش توهین می شه میگه نه زن و شوهر باید ساده و رک و راست باشن و یه مورد دیگه اینکه من کلا از زن و شوهرایی خوشم میاد که همش قربون صدقه همدیگه میرن و اینم بهش گفتم و احساس می کنم اگه گاهی، گاهی، گاهی اینکارو می کنه به خاطر اینه که من گفتم از این رفتار خوشم میاد و گرنه رفتاری نیست که خودش خودبخود انجام بده چون میگه همه این چیزا بعد عقد عادی میشه در صورتی که من اصلا نمی خوام تو این زمینه ها براش کم بذارم یا برام عادی بشه ولی اگه اون نخواد منو ساپورت کنه که منم بعد یه مدت کم میارم. همش به من میگه تو زیاد حساسی. سردر گم شدم نمی دونم واقعا من زیاد حساسم و نباید به این مسائل زیاد بها بدم یا اینکه نه این مسائل اهمیت داره. لطفا منو راهنمایی کنید تا از سردر گمی در بیام. لطفا اگه میشه زود راهنماییم کنید چون تا چند وقت دیگه تصمیم دارن عقد کنن.
جواب :
سوال :
سلام
اخیرا به من دختری پیشنهاد شده برای ازدواج که مهر امسال میره دانشگاه و قرار که من آخر این هفته برم خواستگاریش ولی یه مشکلی که هست اینه که من میترسم ایشون بعد از رفتن به دانشگاه با توجه به اینکه با یک محیط جدید آشنا میشه و افراد جدیدی رو میبینه آیا ممکن هست که از ازدواج کردن با من پشیمون بشه؟(البته بعد از نامزد کردن ما) یا حداقل توی دلش یه مقدار از من سرد بشه حتی اگه کامل هم پشیمون نشه، یا من بزارم بعد از دانشگاه رفتن ایشون برم خواستگاریش که بهتر تصمیم بگیره؟(البته این برای من خیلی سخته). خیلی ممنون . در پناه حق باشید
جواب:
سوال :
سلام
خسته نباشید.من 2 سال پیش با آقایی ازدواج كردم.قبل از ازدواج همدیگر رو میشناختیم.ایشون من رو دیده بود و با تمام خصوصیات ظاهری.منظورم پوشش و برخورد.اما بعد از ازدواج؛بعد از چند ماه حالا نظرش عوض شده.و دائم به برخورد و پوشش و حجاب من ایراد میگیره.من همیشه می گم پوشش هر كسی اعتقاد اونه.و من نمیتونم به خاطر حرف و نظر تو طرز فكرو اعتقادم رو عوض كنم.الان طوری شده كه دائم می ترسم منو تو خیابون ببینه و گیر بده كه روسریت عقب بود و.ازین حرفا.واقعا خسته شدم. لطفا راهنماییم بكنید
جواب :
درباره این سایت